۱۳۸۹/۱۲/۲۸

نوروز90 مبارك

 نوروز مبارك
پلاس كهنه انديشه را دور بايد انداخت
زمان بر مغز و پوست كهنگي ميتازد امروز
چه كم داريم من و توازدرخت وسنگ بي مغز زمين اي دوست
بنگر،بنگر،زمين هم پوست مياندازد امروز
آري،پلاس كهنه انديشه را دور بايد انداخت
زمستان هر چه بود،تاريك و طولاني****دل ما هر چه شد،سردوزمستاني
زمين اما به دور از كينه? بهمن****نشسته با گل و خورشيد به مهماني
به شادباش شميم بارش نم نم****به فال نيك ديدار گل مريم
بيا تا يك نفس شكرانه امروز****به داغ دل،فراموشي دهيم با هم
بزن اي طبل ياران****برقص اي بيد مجنون
رسيده پچ چ گل****به گوش خاك محزون
بياريم سفر?عيد****بچينيم قاصدكها
هزاران سين تازه****به جاي سوز و سرما
تماشا كن در آيينه نوروز****نمي بيني غبار قص? ديروز
مبادا بر چليپاي شب سرما****مسيحايي چنين بخشنده ودلسوز
بزن اي طبل ياران****برقص اي بيد مجنون
رسيده پچ چ گل****به گوش خاك محزون
سلام اي سايه سالار سروناز****سرود سار وسحر سورعشق ورزي
سپيده سير سوسن  در سحرگاهان****سمن گو ساعت سرشارسبزي
http://www.mahdi33.blogspot.com/
http://www.facebook.com/?ref=home
ID yahoo:Faryad_Zir_Ab_2004
ID Paltallk:Faryad Zir Ab
چنان دل کندم از دنيا که شکلم شکل تنهائيست .ببين مرگ مرا در خود که مرگ من تماشائيست مرا در اوج مي خواهي تماشا کن.تماشا کن.دروغين بودم از ديروز.مرا امروز تو حاشا کن. در اين دنيا که حتي مرگ نمي گريد به حال ما.همه از من گريزانند .تو هم بگذر از اين تنها . فقط اسمي به جا مانده از آنچه بودم و هستم .دلم چون دفتر خالي قلم خشکيده در دستم. گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم .به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو دارم؟ رفيقان يک به يک رفتند .مرا با خود رها کردند.همه خود درد من بودند.گمان کردند که همدردند. شگفتا از عزيزاني که هم آواز من بودند .به سوي اوج ويراني پل پرواز من بودند. در اين دنيا که حتي مرگ نمي گريد به حال ما.همه از من گريزانند .تو هم بگذر از اين تنها .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فریاد ذیر آب از شما تشکر میکندM@hdi